Web Analytics Made Easy - Statcounter

فتاوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله)


اجازه پدر در ازدواج
سؤال: در صیغه موقت و در عقد دائم آیا اجازه پدر براى دختر باکره شرط است یا نه و اگر دخترى پدر ندارد و جد هم ندارد مى شود او را عقد کرد(در موقت یا دائم)؟

جواب: بنا بر احتیاط شرط است و اگر ازدواج او با کفو باشد و با عدم کفو دیگر پدر امتناع کند اذن پدر ساقط است و اگر پدر یا جدّ پدرى ندارد جز اجازه و رضایت خود دختر رشیده اجازه دیگرى لازم نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

والله العالم

سؤال: اگر در ازدواج صغیره یا باکره رشیده بالغه بین جد پدرى و پدر تعارض شد، کدامیک مقدّم است؟

جواب: هر یک از جدّ پدرى یا پدر که سبقت بر تزویج صغیره بنماید محلّى براى دیگرى باقى نمى ماند چون هر یک به طور استقلال ولایت دارند و ظاهراً نسبت به اذن در تزویج بالغه رشیده هم حکم که بنابر احتیاط است همین است. والله العالم.

سؤال: پدرانیکه دختر باکره خودشان را رها کرده اند و کار فرزند را به خودش واگذار کرده اند و هیچگونه دخل و تصرفى در کار دختر نمى کنند باز هم در عقد، اذن چنین ولى لازم است؟

جواب: در فرض مذکور در سوال هم، بنابر احتیاط واجب دختر باکره باید از پدر یا جدّ پدرى اذن بگیرد و اگر پدر و جدّ پدرى به امور دختر بى تفاوت باشند و با استیذان از آنها از مداخله در امور دختر و اعمال ولایت بدون وجه خوددارى داشته باشند اعتبار اذن آنها ساقط است.

سؤال: دخترى که مجرد است و پسرى را دوست دارد مى خواهد بااو ازدواج کند خانواده اش و دیگر اقوام با او مخالفند تکلیف این دختر چیست؟

جواب: تکلیف دختر این است که به هر طریق است اگر پدر یا جدّ پدرى دارد احتیاطاً از او اذن ازدواج با جوان مورد نظر را بگیرد و موافقت سایر ارحام لازم نیست.

سؤال: اینجانب زنى هستم به علت ناسازگارى شوهرم 12 سال پیش طلاق گرفته ام البته وکیل شوهرم در دادگاه حاضر بود در حضور وکیل حکم طلاق صادر گردید از او دو تا دختر بچه داشتم در دادگاه تمام اختیارات دخترها به من موکول شد قبول نمودم با تمام زحمات و کار و کوشش شبانه روزى در این دوازده سال مشغول نگهدارى و تحصیل بچه ها بودم و الان به حد بلوغ رسیده اند مى خواهند ازدواج نمایند ـ البته با هم کفو خودشان ـ مى گویند باید اجازه پدر باشد تا عقد جارى شود از آن موقع تا حالا هیچ نوع اطلاعى از او نداریم از حى و میت او هم خبرى نداریم با توجه به اینکه آن موقع توسط وکیلش تمام اختیارات به عهده من گذاشته شده است آیا باز هم باید اجازه پدر باشد یا همان اختیارات کافیست لطفاً نظر مبارکتان را بیان فرمایید.

جواب: در فرض سوال چنانچه دسترسى به پدر و یا جد پدرى ندارید اعتبار اذن پدر و یا جد پدرى ساقط است در صورتى که دخترها بالغه رشیده باشند مى توانند با کفو خود ازدواج کنند. والله العالم.

سؤال: حدود 6 سال قبل شوهرم مرا از خانه بیرون کرده و نوشته اى داده که هیچگونه حقّى به فرزندانش ندارد حدود 2 ماه است دختر بزرگم را شوهر داده ام با این حال باز هم پدرش را در جریان گذاشتم، گفته بود به من مربوط نیست در این مورد شاهد هم دارم و دختررا عقد کردم حال مى گویند این عقد از نظر قانون اشکال دارد پدر دختر هم حالا آمده مى گوید من شکایت مى کنم، لطفاً حکم شرعى آن را مرقوم فرمائید.

جواب: در ازدواج دختر رشیده بالغه احوط استیذان از پدر است بلى چنانچه پدر نسبت به امور دختر بى تفاوت باشد و یا استیذان از او در امر دختر مداخله نکرده و اعمال ولایت ننموده است اعتبار اذن او ساقط است و عقد انجام شده با رضایت دختر رشیده صحیح است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است. والله العالم.

سؤال: آیا عموى دختر بدون حضور پدر ـ در صورتیکه مادر دختر هم رضایت نداشته باشد ـ مى تواند دختر برادرش را نامزد کسى نماید؟ در صورت رضایت نداشتن، پدر شرعاً مى تواند نامزدى را به هم بزند؟

جواب: عمو بر دختر برادر خود ولایت ندارد و نامزد کردن دختر یا عقد از طرف او فضولى است. والله العالم.

سؤال: عمرم بین دوازده و سیزده سال است پدرم من را به زور به ازدواج پیرمردى در آورده است که حداقل 65 سال عمر دارد و بابا بزرگم محسوب مى گردد و من کوچکترین رضایت قلبى و قبول واقعى به این ازدواج نداشتم و ندارم امّا پدرم بخاطر ارضاء هواى نفسانى خودش با جبر و اکراه و ظلم این کار را کرده و من چون یک زن مسلمان هستم مى خواهم بدانم حکم الله درباره این ازدواج چیست؟

جواب: در فرض مذکور اگر پدر بعد از رسیدن دختر به سنّ بلوغ بدون رضایت و اذن دختر او را شوهر داده است و او اکراهاً قبول کرده است ازدواج باطل است. والله العالم.

سؤال: محترماً بعرض میرسانم که مدتى قبل به اصرار واجبار پدرم بین اینجانب و مردى صیغه اى خوانده شده که من از ابتداء به این امر راضى نبوده و اکنون نیز در هیچ شرایطى حاضر به ازدواج با او نمى باشم، لازم به ذکر است که در این مدت هیچ رابطه و رفت و آمدى بین ما نبوده است. از محضر شما استدعاى راهنمائى دارم.

جواب: از قضیه شخصیه اطلاع نداریم بطور کلى چنانچه دختر رضایت به عقد نداشته و پس از اجراى صیغه عقد حتى با اصرار پدر و مادر هم راضى به ازدواج نشده است عقد باطل مى باشد و جدائى نیاز به طلاق ندارد. والله العالم.

سؤال: شخصى دختر 9 ساله اش را با کتک و ضرب وادار به ازدواج و عقدش را جارى مى کند حالا دختر رضایت ندارد به پدرش مى گوید شما جبراً عقد جارى نموده اید مدت دو سال شده که هنوز هم دختر رضایت ندارد مستدعى است حکم شرعى را بیان فرمائید

جواب: با فرض اینکه دختر نه سال قمرى تمام داشته باشد پدر نمى تواند او را مجبور به ازدواج نماید و اگر با جبر و اکراه پدر رضایت داده باشد عقد نافذ نیست و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است.

سؤال: مدتى پیش مردى به خواستگارى دخترم آمد پدر دختر در مسافرت بود و دختر به هیچ وجه راضى به این ازدواج نبود، ولى خواستگار مرا با چرب زبانى اغفال و یک روحانى را آورد و صیغه عقد دخترم را خواند. از آنجا که پدر دختر (شوهرم) از این ازدواج بى خبر بوده و دختر هم راضى به این امر نبوده لطفاً بفرمایید صحت یا عدم صحت صیغه به چه شکلى است؟

جواب: مسأله فروض و شقوق مختلف دارد اگر دختر به عاقد وکالت در اجراء صیغه نداده باشد عقد فضولى است وبا رد دختر باطل وبى اثر است، و اگر وکالت داده باشد و عقد بوکالت از او خوانده شده باشد و دختر که على الفرض کبیره است مدعى اکراه بر اذن و وکالت باشد باید اگر زوج منکر ادعاء اوست، دختر دعواى اکراه را ثابت نماید وبا اثبات اکراه عقد واقع شده باطل وبى اثر است و الا آثار صحت عقد بر آن مترتب است و چون بنظر حقیر احتیاط واجب در عقد باکره اینستکه با اذن از پدر یا جد پدرى او باشد رعایت این احتیاط بتحصیل اذن پدر یا جد یا طلاق شوهر لازم است بلى رجوع به غیر با رعایت الاعلم فالاعلم در این احتیاط جائز است و در هر یک از این فروض اگر بین زن و مرد اختلاف باشد رفع آن مرافعه شرعیه لازم دارد.

سؤال: عقد ازدواجى خوانده شده است دختر از اوّل با ازدواج مزبور مخالف بوده و راضى به عقد نبوده است و بعد هم کاملاً اظهار نارضایتى مى کند و مى گوید حین عقد هم پدرم مرا تهدید و مجبور نمود تا اذن بدهم تا جائى که نامبرده مى گوید اگر اصرار بر ازدواج شود خودکشى مى کنم لطف نموده حکم شرعى را مرقوم فرمائید (ضمناً پدر دختر هم اعتراف به اجبار وى دارد)

جواب: در فرض مذکور که دختر عاقله و بالغه بوده و عقد بدون اذن دختر واقع شده و اگر اذن داده بتهدید و اکراه بوده صحیح نیست و در نزاع موضوعى مرافعه شرعیه لازم است.

سؤال: شخصى دخترى را فریب میدهد و از او وکالت نامه اى مى گیرد و او را براى خود صیغه مى کند و بدون آنکه پدر و مادر دختر بدانند عمل زناشوئى را انجام میدهد و پس از چند ماه پدر و مادر متوجه مى شوند و مخالفت مى نمایند ولى این شخص مى گوید خودم صیغه دختر را جارى نموده ام و آنچه حق و حقوق او باشد میدهم ولى پدر و مادر مى گویند چون رضایت ما نسبت به صیغه دختر نبوده و نیست صیغه باطل است لذا از محضر جنابعالى تقاضا داریم حکم شرعى را بیان فرمائید.

جواب: در فرض سوال اگر دختر باکره بوده و پدر دختر بعد از عقد اجازه داده است حق اعتراض ندارد و اگر اجازه نکرده و رد کرده است احتیاط اینستکه یا مرد زن را طلاق دهد یا با اذن زن و اجازه پدر عقد تجدید شود و اگر مرد از طلاق خوددارى مى کند و پدر دختر نیز از اذن براى عقد جدید امتناع مىورزد در صورتیکه امتناع او خلاف مصلحت دختر باشد طرفین با رضایت به عقد جدید اکتفاء کنند و الاّ با مرافعه شرعیه رفع نزاع مى شود.

سؤال: کسى که بر او ازدواج واجب است اگر ازدواج نکند احتمال قوى است که مرتکب فعل حرام بشود یا ضرر بدنى پیدا شود، لکن پدر و مادرش اذن نمى دهند اگر آن مرد بدون اذن پدر و مادرش ازدواج کند، پدر و مادرش اذیت مى شوند آیا ازدواج نمودن این شخص بدون اذن و رضایت پدر و مادرش جائز است یا خیر ؟

جواب: در فرض سوال ازدواج مرد مذکور اشکال ندارد بلکه واجب است واذیت شدن پدر و مادر در فرض سوال نمى تواند مانع شرعى باشد. والله العالم

منبع: تابناک

کلیدواژه: احکام ازدواج فتوا آیت الله صافی گلپایگانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۴۲۹۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

همشهری در خبری نوشت:مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

۲۳۳۲۱۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903119

دیگر خبرها

  • آیت‌اللّه العظمی نوری همدانی: اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است/ اسلام «زن‌» را بعنوان اینکه مانند مرد یک انسان کامل است و شایستگی خلیفه الهی بودن را دارد معرفی کرد
  • ۴۰ عنوان کتاب جدید از منشورات رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب
  • ۴۰ عنوان کتاب جدید از منشورات رهبر معظم انقلاب در نمایشگاه کتاب
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه رهبر انقلاب» منتشر می‌شود
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • مأموریت‌گرا شدن دانشگاه‌ها از رسالت‌های اصلی استادان دانشگاه است
  • عشق شیدا سرمربی سپاهان را شیعه کرد!
  • امام جمعه اردبیل به سفیر اسرائیل در آذربایجان /ظاهرا آذری‌ها را موجودات نادانی فرض کرده که می‌تواند دروغ هایش را به ما بفروشد