۱۵ واقعیت جالب و کمتر شناختهشده در مورد فیلم «جن گیر» شاهکار ماندگار ویلیام فریدکین+ تصاویر
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۳۸۴۹۱
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،وقتی فیلم جن گیر (The Exorcist) در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، ژانر وحشت را در مسیری تازه کانالیزه کرد و اکنون بعد از نزدیک به ۶ دهه هنوز هم یکی از پرتنش ترین، پرتعلیقترین و ترسناکترین فیلمهای ژانر وحشت به شمار میآید. فیلم جن گیر داستان ترسناک جن گیری یک دختر ۱۲ ساله به نام ریگان مک نیل (لیندا بلر) را روایت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید
۱۱ فیلم و سریال برتر کرهای برای کسانی که به فرهنگ پاپ کره جنوبی علاقه دارند+تصاویر ۱- فیلم جن گیر بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده استفیلم جن گیر بر اساس رمانی به همین نام نوشته ویلیام پیتر بلتی ساخته شده که کتاب خود را بر اساس اتفاقاتی واقعی که در حوالی واشنگتن و میزوری رخ داده بود به نگارش درآورده است. گفته میشود که در ژانویه ۱۹۴۹، یک پسربچه ۱۴ ساله اهل مریلند شروع به تجربه وحشتهای شبانه ترسناکی کرد که در طی آنها قدرت فوق العادهای مییافته، ساختار بدنش به شدت تغییر کرده و طوری صحبت میکرد که انگار توسط شیطان تسخیر شده است. خانواده وی سعی کردند پسرشان را نجات داده و در این راه به پزشکان و روانشناسان مراجعه کرده و حتی یک عملیات جن گیری ناموفق نیز انجام دادند. یک شب، روی پشت این پسربچه دو کلمه که به شکل جای شلاق بودند پدیدار شدند: «بروید» و «سنت لوییس». خانواده او را به سنت لوییس در میزوری بردند جایی که با دو کشیش یسوعی به نام پدر والتر هالوران و پدر ویلیام اس بودرن روبرو شدند و این دو به مدت سه ماه مشغول انجام جن گیری روی این پسربجه بودند. بلتی که در آن دوران در جورج تاون درس میخواند از این حادثه برای نوشتن کتاب خود الهام گرفت.
۲- در ابتدا قرار بود استنلی کوبریک کارگردانی فیلم جن گیر را بر عهده داشته باشداز همان ابتدا، ویلیام بلتی میخواست که ویلیام فریدکین فیلم جن گیر را بسازد. اما قبل از اینکه فریدکین سکان ساخت این فیلم را بدست گیرد، کمپانی برادران وارنر سناریو را برای استنلی کوبریک فرستاد. فریدکین در سال ۲۰۱۳ در مصاحبهای ادعا کرد که کوبریک این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت: «من تنها میخواهم کارم را خودم از ابتدا انجام بدهم». همچنین گفته میشود که آرتور پن و مایک نیکلاس نیز پیشنهاد ساخت این فیلم را دریافت کرده، اما آنها نیز شانس ساخت جن گیر را رد کردند. گفته میشود که بر سر انتخاب فریدکین برای ساخت فیلم دعوای سختی بین بلتی و استودیو برادران وارنر وجود داشته است. بدنبال موفقیت فیلم The French Connection ساخته فریدکین در سال ۱۹۷۱، کمپانی برادران وارنر بالاخره با پیشنهاد بلتی برای سپردن ساخت فیلم جن گیر به ویلیام فریدکین موافقت کردند.
۳- نزدیک بود مارلون براندو نقش یکی از کشیشهای داستان را بازی کندویلیام فریدکین در سال ۲۰۱۵ درمصاحبهای اعلام کرد که قرار بوده برخی از ستارگان طراز اول آن سالهای هالیوود نقش پدر کاراس را بازی کنند، اما وی در نهایت تصمیم گرفت این نقش را با جیسون میلر بسپارد. میلر بازیگر کمتر شناخته شدهای بود، اما نوشتن نمایشنامه برنده جایزه پولیتزر The Championship Season را نوشته بود که فریدکین در جریان فرآیند انتخاب بازیگران و در سفری که به نیویورک داشت آن را دیده بود. فریدکین در این باره چنین گفته است: «ستارگان بزرگی بودند که میخواستند این نقش را بازی کنند. جک نیکلسون، پل نیومن و بسیاری دیگر؛ و من این حس را داشتم که نباید از یک ستاره استفاده کنم. نمیخواستم کسی در این جایگاه را در ردای یک کشیش قرار دهم». ظاهراً مسئولان استودیو وارنر میخواستند مارلون براندو نقش پدر مرین را بازی کند، اما فریدکین در این مورد نیز تصمیم گرفت از یک بازیگر کمتر شناخته شده استفاده کند و بدین ترتیب از تبدیل شدن جن گیر به «فیلم براندو» جلوگیری نماید. جالب اینکه نقش مادر ریگان به آدری هپبورن و جین فوندا نیز پیشنهاد شده بود که هر کدام از آنها به دلایلی آن را نپذیرفتند.
۴- مادر لیندا بلر او را بدون وقت قبلی برای تست دادن نزد فریدکین بردپیدا کردن بازیگر مناسب برای بازی در نقش ریگان مک نیل ۱۲ ساله برای کارگردان بسیار دشوار بود، زیرا بازیگران نوجوان زیادی نبودند که از نظر او بتوانند چنین نقش دشوار و پرتنشی را بازی کنند. فریدکین در سال ۲۰۱۳ تصریح کرد که او سعی کرد از دختران ۱۵ و ۱۶ ساله برای این نقش استفاده کند، اما در نهایت موفق به این کار نشد، زیرا احساس میکرد که «تجربه ساخت چنین فیلمی به آن دختران نوجوان آسیب وارد میکرد». اما وقتی که کارگردان دیگر از پیدا کردن بازیگر مورد نظرش مایوس شده بود، مادر لیندا بلر بدون وقت قبلی دخترش را برای تست نزد فریدکین آورد و او این دختر را از هر نظر برای نقش ریگان مناسب دید. مادر لیندا بلر تمام وقت در سر صحنه حاضر بود تا حواسش به دخترش باشد و معلمان خصوصی نیز استخدام شدند تا بلر از درس هایش عقب نماند.
۵- مکس فون سیدو هنگام ساخت جن گیر تنها ۴۴ سال سن داشت و برای بازی در نقش کشیش پیر باید گریمهای طولانی انجام میداددر جریان یک مصاحبه با موسسه فیلم آمریکا، مکس فون سیدو به شوخی در مورد نقش خود در جن گیر گفته است: «قرار بود بیشتر از سن واقعی ام سن داشته باشم. مجبور بودن آنقدر گریم داشته باشم که وقتی با صورتم واکنش نشان میدادم اصلاً مشخص نبود». همچنین گفته میشود فون سیدو که بازیگر بسیار مودب و جنتلمنی بود در روز اول فیملبرداری از الفاظ رکیکی که شخصیت ریگان به زبان میآورد حیرت زده و ناراحت شده بود و چنان تحت تاثیر قرار گرفته بود که فراموش کرد سر صحنه فیلمبرداری است.
۶- لوکیشن اتاق خواب ریگان برای حس واقعی خارج شدن بخار از دهان بازیگران به یک یخچال واقعی تبدیل شده بودبرای نشان دادن قدرت شیطان و تلاش او برای در کنترل داشتن جسم ریگان، فریدکین چنان فضای داخل اتاق خواب را سرد کرده بود که بتواند بخار خارج شده از دهان بازیگران را به شکلی واقعی به تصویر بکشد. در دهه ۱۹۷۰، جلوههای ویژهای که بتواند ابری از رطوبت را به نمایش بگذارد وجود نداشت. به همین دلیل فریدکین به روشهای سنتی پناه برد. در واقع فریدکین چنان فضای درون اتاق را سرد کرد که از درجه انجماد نیز پایینتر رفت. در تصاویر پشت صحنه دیده میشود که بازیگران و عوامل تولید برای گرم ماندن لباسهای بسیار ضخیم پوشیده اند در حالی که لیندا بلر تنها کسی است که باید لباس خواب به تن داشته و به شدت از سرما میلرزید.
۷- مرسدس مک کمبریج که صدای شیطان را در فیلم جن گیر تولید میکند برای داشتن صدای خاص رژیم غذایی خاصی را در پیش گرفتمرسدس مک کمبریج که صدای شیطان فرو رفته در جسم ریگان را بر عهده داشت برای رسیدن به صدای مناسب به یک رژیم غذایی خاص دست زد که شامل خوردن تخم مرغ خام، نوشیدن ویسکی و سیگار کشیدن بی وقفه بود. مک کمبریج در مستندی که در مورد فیلم جن گیر ساخته شده در این باره چنین گفته است: «شما از همه چیز استفاده میکنید، تحلیل میکنید و استفاده میکنید؛ و من از تمام آن چیزها استفاده کردم تا صدای شیطان را تولید کنم». وی همچنین روی صندلی نشسته و با تکههای پارچه بریده شده از ملافه گردن، دست ها، مچها و پاهای او بسته شده بودند تا بتواند رفتارها و تکانهای لیندا بلر در رختخواب را تقلید کرده و با توجه به آنها صدای مناسب را تولید کند. فریدکین گفته بود که مک کمبریج برای این نقش به نوشیدن مشروبات الکلی روی آورد و از گلوی خود به صورت همزمان چند صدا را تولید میکرد.
۸- سکانس استفراغ ریگان روی صورت میلر به لطف تنفر وی از استفراغ تنها در یک برداشت گرفته شدبر اساس روایت سازندگان فیلم جن گیر، در تمرین برای سکانس مشهور استفراغ کردن لیندا بلر روی پدر میلر، استفراغ روی سینه میلر مینشیند. اما در اولین برداشت، استفراغ ریگان روی صورت میلر فرود میآید و تنفر میلر از این اتفاق باعث میشود که سکانس مذکور بسیار طبیعی و واقعی جلوه کند. نکته جالب دیگر اینکه یکی از سکانسهای بسیار ترسناک فیلم که سکانس حرکت عنکبوتی ریگان روی راه پله هاست به دلیل پیدا بودن یکی از عوامل ساخت فیلم، پیش از اکران حذف شده بود، اما در سال ۲۰۰۰ بار دیگر به نسخه نهایی افزوده شد.
۹- اگر چه در فیلم گفته نمیشود، اما شیطان فیلم جن گیر «پازوزو» نام دارداگر چه شخصیتهای فیلم جن گیر از شیطان داستان تنها با عنوان «اهریمن» یاد میکنند، اما نام واقعی این شیطان «پازوزو» است. اهریمن پازوزو در افسانههای سیریانی و بابلی وجود دارد که اهریمن باد است. اسم این اهریمن در کتاب و فیلمهای جن گیر بعدی که بعد از جن گیر فریدکین منتشر شدند وجود دارد. اگر به فیلم با دقت بیشتری نگاه کنید این نام به خوبی ریشه تاریخی خود را نشان میدهد. در ابتدای فیلم، پدر مرین در جریان حفاریهای باستانی در شمال عراق طلسم پازوزو را کشف میکند. در ادامه و در جریان سفرهایش، وی مجسمه بزرگتر این طلسم را میبیند. بدین ترتیب میتوان بین این طلسم کوچک و شیطان واقعی که ریگان را تسخیر میکند ارتباط برقرار کرد.
۱۰- بازیگران و تیم ساخت فیلم جن گیر بر این باور بودند که صحنه نفرین شده و از کشیش واقعی کمک گرفتندبدنبال آتش گرفتن خانه مک نیلها که در آن تمام خانه به غیر از اتاق خواب ریگان تسخیر شده دچار سانه شده و تاخیر ۶ هفتهای در فیملبرداریها را در پی داشت، توماس مک کینگ، کشیش یسوعی، که در آن دوران استاد الهیات در دانشگاه جورج تاون بود برای بیرون راندن ابلیس از صحنه فیلم فراخوانده شد. علاوه بر این گفته میشود که دستکم ۹ مرگ در ارتباط با فیلم رخ داد؛ از مرگ پدربزرگ لیندا بلر گرفته تا بورگ دنینگز (بازیگر نقش جک مگ گوران) که یک هفته پس از انتشار جن گیر درگذشت.
۱۱- تصویر نمادین پدر مرین که روی پوستر فیلم جن گیر قرار دارد از یک سری نقاشیهای مشهور الهام گرفته شده استیکی از نمادینترین و ماندگارترین سکانسهای فیلم جن گیر که در نهایت روی پوستر فیلم نیز قرار گرفت، آنجایی است که پدر مرین در حالی که زیر نور چراغ خیابانی میدرخشد، سرش را بالا گرفته و به خانه مک نیلها نگاه میکند. این سکانس بر اساس یک سری نقاشی از رنه ماگریت نقاش سوررئالیست بلژیکی خلق شده است.
۱۲- فیلم جن گیر چنان ترسناک بود که سینماها کیسههای مخصوص استفراغ در اختیار سینماروها قرار میدادندسینماروها که تا قبل از اکران فیلم جن گیر چیزی به این شکل ترسناک ندیده بودند هنگام تماشای فیلم دچار وحشت بی سابقهای شدند. به همین دلیل سینماها کیسههای استفراغ در اختیار سینماروها قرار دادند، زیرا بسیاری از سکانسهای فیلم، به ویژه سکانس چرخیدن سر ریگان، حال آنها را بد میکرد. برخی گزارشها نشان میدهد که هنگام اکران جن گیر در سینماها، برخی از سینماروها غش کردند. در یکی از این موارد، یکی از سینماروها در هنگام تماشای فیلم غش کرده و از صندلی پایین افتاد که شکستن استخوان فکش را در پی داشت. وی بعدها به این خاطر از کمپانی برادران وارنر شکایت کرد و در نهایت در خارج از دادگاه توافقی بین دو طرف ایجاد شد.
۱۳- استودیو برادران وارنر برای محافظت از لیندا بلر بادیگارد استخدام کرده بودبه مدت ۶ ماه پس از اکران فیلم جن گیر، کمپانی برادران وارن برای محافظت از لیندا بلر چند بادیگارد استخدام کرده بود، زیرا وی پیامهای تهدیدآمیز زیادی از افراطیون مذهبی دریافت کرده بود، زیرا بر این باور بودند که بازی او در واقع ستایشی از شیطان است. بلر بعدها اعلام کرد که بودن در کانون توجه منفی و مثبت این فیلم برایش چالش برانگیز بوده، به خصوص از آنجایی که وی در هنگام ساخت فیلم تنها ۱۵ سال داشت. به نظر او جن گیر بسیار بحث برانگیز بود و از آن جایی که وی در مرکز داستان قرار داشت، بسیاری او را نقش اصلی در تصویرسازی بحث برانگیز از شیطان در فیلم میدیدند.
۱۴- جن گیر اولین فیلم ترسناکی بود که نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم شدفیلم جن گیر با قرار گرفتن در میان نامزدهای بهترین فیلم اسکار در سال ۱۹۷۴ تاریخ ساز شد. از ۱۰ نامزدی اسکاری که فیلم ویلیام فریدکین دریافت کرد، تنها در دو بخش بهترین نویسندگی و بهترین صداگذاری برنده شد. جن گیر همچنین نامزد هفت جایزه گلدن گلوب شد که در چهار بخش- بهترین بازیگر زن نقش مکمل، بهترین سناریو، بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی- این جایزه را بدست آورد و در مراسم بفتا نیز در بخش بهترین موسیقی متن نامزد دریافت جایزه شد.
۱۵- راه پله ترسناک فیلم جن گیر به یک جاذبه توریستی تبدیل شده استدر اوج فیلم جن گیر و در جریان جن گیری، پدر کاراس گلوی ریگان را فشرده و ابلیسن را از بدن او بیرون کشیده و به بدن خود منتقل میکند. در ادامه او از پنجره بیرون افتاده و پس از افتادن از راه پله بلندی، جان میبازد. این راه پله بسیار بلند و شیب دار که در واشنگتن دی سی و در نزدیکی دانشگاه جورج تاون قرار دارد در سال ۲۰۱۵ پلاک مخصوص یک مکان توریستی را دریافت کرد. فریدکین گفته است که این پلاک برای او از دو جایزه اسکاری که برای The French Connection گرفت برایش ارزشمندتر است. وی در این باره چنین گفته است: «آنها اکنون این راه پلهها را که در یک منطقه تاریخی در یک شهر تاریخی قرار دارد، راه پلههای جن گیر مینامند. نام من روی آن پلاک است؛ و همچنین اسم بلتی. برای من این افتخار بسیار بزرگتر است، زیرا جایزه آکادمی میآید و میرود. به هر حال اهمیت آن با گذشت زمان رو به نقصان بوده است. اما آن پلاک مربوط به راه پلهها برای مدتهای طولانی آنجا خواهد ماند».
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: جن عجایب ویلیام فریدکین کمپانی برادران ویلیام فریدکین فریدکین در سال گفته می شود برادران وارنر فیلم جن گیر سینمارو ها راه پله ها چنین گفته ترین فیلم ساخت فیلم فون سیدو بر اساس جن گیری مک نیل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۳۸۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
فیلمهای ترسناکی که بر اساس رویدادی که واقعاً در جهان فیزیکی اتفاق افتاده تولید میشوند، بدون شک میتواند وحشتناکتر از یک داستان تخیلی باشد. در واقعیت ترس مبتنی بر زندگی واقعی لایهای از وحشت را اضافه میکند که داستان ناب برآمده از تخیل نمیتواند با آن رقابت کند.
به گزارش ویجیاتو، در این آثار وحشتناک که از رویدادهای واقعی الهام گرفته شدهاند، ممکن است جزئیات برای رسیدن به جلوههای خوب سینمایی تغییر کنند، اما داستانها به اندازه کافی به حوادث واقعی نزدیک میشوند که باعث ایجاد لرز در بازو و گزگز کردن در ستون فقرات شما میشود. پس این شما و ۱۲ فیلم ترسناک که بر اساس داستانهای واقعی ساخته شدند.
«Scream»
شاید باورش سخت باشد که Scream، با توجه به اینکه چقدر به کنوانسیونهای ترسناک نیاز دارد، منشأ دیگری جز سینما داشته باشد. اما این فیلم در واقع ریشه در پرونده واقعی زندگی به اصطلاح «گینزویل ریپر» دارد که پنج دانشجو را به طور متوالی به قتل رساند.
فیلم اسلشر «جیغ» محصول ۱۹۹۶ بهترین فیلم ترسناک دهه ۹۰ میلادی است که این ژانر را دوباره زنده کرد. این فیلم شامل مجموعهای از قتلهایی است که توسط مهاجمی با لباس مشکی و ماسک روح انجام میشود. این فیلم نشان میدهد که قاتل دو نفر هستند که به دنبال انتقام از روابط چند نفر از والدین خود هستند.
پیچ و تابها در Scream طرفداران فیلم ترسناک را روی صندلی خود نگه داشت، اما داستان واقعی که بر اساس آن ساخته شده بود به همان اندازه وحشتناک است.
این فیلم بر اساس قاتل سریال دنی رولینگ بود که در آگوست ۱۹۹۰ در فلوریدا آمریکا، پنج دانشجو را طی چهار روز کشت. این نبوغ کارگردان وس کریون و فیلمنامهنویس کوین ویلیامسون است که به این قضیه نگاه میکنند و سکوی پرشی برای یک اثر سینمایی میبینند که میتواند کلیشههای فیلم را از بین ببرد.
«Zodiac»
هر کسی که اندک علاقهای حتی گذرا به جنایات واقعی داشته باشد، با قاتل زودیاک آشنا است، کسی که سانفرانسیسکو را با یک رشته قتلهای هنوز حل نشده در دهه ۱۹۶۰ میلادی وحشت زده کرد. اما شاهکار هولناک دیوید فینچر کمتر به قتلها مربوط میشود تا سوراخ خرگوشی که قاتل با پازلهای دیوانهکننده و پیامهای رمزگذاریشدهای که از طریق مطبوعات منتشر کرد، بیشتر توجه کند. اگرچه فینچر بازهم چندین مورد از آنها را با جزئیات نگرانکننده بازسازی میکند.
این پرونده به طور کامل کاریکاتوریست سیاسی رابرت گریسمیت، با بازی جیک جیلنهال را دنبال میکند که وسواس چندین دههاش برای کشف هویت زودیاک به قیمت از دست دادن زندگی معمولیاش تمام شد، و از اساس زندگی برای او از بین رفت. با توجه به اینکه چگونه، هر چند سال یکبار، برخی نظریههای جدید در مورد اینکه چه کسی این قتلها را انجام داده است، مطرح میشود، کماکان این اثر و رویدادهای درون آن تماشایی و جذاب است.
«The Amityville Horror»
فیلم ترسناک با رویکر خانه جنزده یا روحهای شیطانی همیشه در ژانر وحشت وجود داشته است؛ اما شاید گل سرسبد آن همین اثر باشد. اما شاید بکویید چرا؟ چون این اثر تا حدی به این دلیل که پیوند مستقیمی با واقعیت دارد، مهم است. فیلم The Amityville Horror هنوز هم قدرت خود را در تمام این دههها (و دنباله ها/اسپین آفها) حفظ کرده است. فیلم چنان بیان ترسناکی به ایدهای میدهد که هرگز نمیتوانیم کاملاً آن را باور کنیم: آیا اشیا و مکانها خاطرات آسیبهای گذشته را در خود نگه میدارند؟
هنگامی که خانوادهای به خانهای جدید نقل مکان میکنند که در آن قتل مرموزی توسط رونالد دفیو رخ داده است، ظاهراً توسط نوعی تسخیر اهریمنی، آنها به سرعت متوجه میشوند که چگونه بقایای آن در پایه خود خانه باقی مانده است. فیلم بینندگان را با هیچ پاسخ یا توضیح روشنی مواجه نمیکند، فقط یک حس طولانی مدت وجود دارد که نیروهایی وجود دارند که ما نه میتوانیم آنها را کنترل کنیم و نه میتوانیم آنها را نابود کنیم.
این فیلم بر اساس کتاب جی آنسون، بر اساس وقایع حقیقی آزار و اذیت ماوراء طبیعی توسط خانواده لوتز هنگام نقل مکان به خانهای قدیمی در لانگ آیلند که قبلا محل یک قتل عام وحشتناک بوده را به تصویر میکشد.
«The Conjuring»
داستان اد و لورین وارن، محققین ماوراء الطبیعه، آنقدر خوب است که سهبار آن را ساختهاند. (خب، حتی تعداد بیشمار دنبالهها و اسپینآفها را در نظر نمیگیریم!) دو شخصیت مرکزی واقعی The Conjuring با دنیای سینمایی Amityville Horror تلاقی میکنند، زیرا تحقیقات آنها در مورد خانههای جن زده به الهام بخشیدن به این فرنچایز کمک کرد. با این وجود، اگر از طرفداران آمیتیویل هستید، احساس نمیکنید که در حال تماشای اثری ناچیز یا تکراری هستید.
فیلم ترسناک جیمز وان به ماوراءالطبیعه میپردازد، اما ترسناکترین نکته از راههایی به فیلم وارد میشود که در واقعیت روستایی گنجانده شده که پرونده اد و لورین در آن ریشه دارد. همچنین مطمئناً بد نیست که پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا را برای این نقشها انتخاب کردند، دو تن از بهترین بازیگران دوران ما که این وظیفه را به اندازه هر درامی که در آن بازی کردهاند جدی میگیرند. اد و لورین وارن قبل از اینکه کارگردان جیمز وان تصمیم بگیرد شناخته شدهترین پرونده آنها را به یک فیلم خانه خالی از سکنه تبدیل کند و آنها را شاید به معروفترین شکارچیان ارواح در جهان تبدیل کند، خود واقعیشان محققین نیمه معروف ماوراء الطبیعه بودند.
«Poltergeist»
سه سال پس از تولید وحشت در آمیتیویل و موفقیت آن نزد مخاطب، کارگردان توبی هوپر به طور موثری ایده فیلم خانه جن زده مدرن را با کمک خود استیون اسپیلبرگ، که تهیه کننده و احتمالاً کارگردانی برخی از سکانسها را بر عهده داشت، به یک فیلم کلاسیک ترسناک تبدیل کرد. نکته اینجاست که این اثر نیز مانند Amityville، از یک تسخیر واقعی برای قصهگویی الهام میگیرد.
در دهه ۱۹۵۰ میلادی، پرونده عجیب خانه هرمان در حومه لانگ آیلند آمریکا سوژه این فیلم است پس از اینکه یک خانواده حوادث غیرقابل باوری را در خانه خود مشاهده کردند، یک محقق ماوراء الطبیعه را برای تشخیص فعالیت غیرمعمول، مانند ترکیدن تصادفی بطریها و اشیایی که خودشان حرکت میکنند، به خانه آوردند. این حادثه پس از واکاوی به یک داستان رسانهای ملی تبدیل شد. با این حال، این خانه واقعی در نهایت برخلاف حوادث درون فیلم به واسطه یک پورتال بین بعدی ناپدید نشد.
«Compliance»
هیچ سمینار جامعهشناسی بدون مطالعه «آزمایشهای میلگرام» کامل نمیشود، آزمایشهایی که تلاش میکرد بفهمد چرا آلمانیها طعمه نازیسم شدند. در یک آزمایشگاه، محقق سناریوهایی را شبیهسازی کرد که در آن یک شخصیت اقتدارگرا از سوژهای میخواست که دردی را به کسی وارد کند که میتواند سزاوار آن باشد یا نباشد، میلگرام آزمایشش را جهت پاسخ به این سؤال بغرنج طراحی کرده بود که آیا آیشمان و میلیونها آلمانی دیگر که مسبب هولوکاست بودند همگی گناهکار بودهاند یا اینکه شهروندان عادی تنها از دستورها پیروی میکردند.
اکنون یافتههای او یک مورد آزمایشی واقعی را در فیلم «Compliance» یا انطباق دریافت میکند؛ البته با این رویکرد که بر اساس یک واقعه حقیقی که در آن صدایی تهدیدآمیز در آن طرف تلفن افراد را به انجام اعمال نفرتانگیز علیه یکدیگر سوق میدهد. (اگر از طرفداران Ann Dowd بازیگر شخصیت نقش خاله لیدیا در The Handmaid’s Tale بودهاید، این فیلم مسئول تجدید حیات اوست – و واضح است که چرا!) درام کلاستروفوبیک کریگ زوبل از تحقیر چیزی که معلوم شد یک تماس شوخی فوقالعاده لعنتی است استفاده نمیکند، بلکه از آن به عنوان سکوی پرشی برای کشف وفاداری آمریکا به اقتدارگرایی استفاده میکند.
«The Exorcist»
مفهوم «جنگیری» ممکن است داستانی ناب به نظر برسد، به خصوص با توجه به برخی از تصویرهای هیستریک آن روی صفحه نمایش در طول سالها؛ اما عمل خروج دیو شیطانی، ریشههای باستانی در دین، حتی در مسیحیت تا قرنهای اخیر دارد؛ بنابراین متن ویلیام پیتر بلاتی در حالی که بر اساس یک رمان محبوب است، از مجموعهای از تلاشها برای جنگیری پسری آشفته در دهه ۱۹۴۰ میلادی الهام میگیرد.
این روح جوان و شکنجهشده، البته، تبدیل به ریگان سرگردان در فیلم جنگیر میشود. او یک معمای وحشتناک است که وضعیتش توسط مادرش و یک جفت کشیش مورد واکاوی قرار میگیرد؛ بنابراین فیلم ترسناک ویلیام فریدکین چیزی فراتر از دنیای ما را نیز کانالیزه میکند.
«The Silence of the Lambs»
اگرچه این برنده اسکار و بازیگر توانا آنتونی هاپکینز است که نمایش را در سکوت برهها از مابقی شخصیتها میدزدد، اما او واقعاً آنتاگونیست اصلی فیلم ترسناک روانشناختی جاناتان دمی نیست. این افتخار متعلق به بوفالو بیل تباه شده یا تد لوین است، قاتلی که به صورت ترکیبی از شش قاتل بدنام آمریکایی ساخته شده است (از جمله اد جین، الهام بخش نورمن بیتس در فیلم روانی).
برای اینکه کلاریس استارلینگ، مامور اف بی آی، بوفالو بیل را بگیرد، او باید بتواند وارد فضای اصلی زندگی و روان او شود… کاری که او را ملزم به ملاقات با هانیبال لکتر میکند. بازیهای فکری که او باید برای ردیابی یک قاتل انجام دهد، بینهایت ترسناکتر از هر خشونت و تندی در فیلم است. آیا میخواهیم فکر عقلانی را به همان اعمالی که ما مظهر غیرعقلانی میدانیم اختصاص دهیم؟! این هویت این اثر سینمایی است.
«Snowtown»
بسیاری از فیلمهای سالهای اخیر بر اساس خشونتهای غیرقابل توصیف واقعی ساخته شدهاند؛ و این یکی از همان آثار است. استرالیا در دهه ۹۰ میلادی به مدت هفت سال، از سال ۱۹۹۲، با سلسله قتلهایی مواجه شد. یک گروه چهار نفره از مردان به رهبری جان بانتینگ، یک سری قتلهای وحشتناک را انجام دادند که عمدتاً پدوفیلها و همجنس گرایان را هدف قرار میدادند. این فیلم بر اساس همین قتلها تولید شده است.
بازگویی کورزل جزئیات کمی را در خود جای داده است. تصور تماشای Snowtown برای سرگرمی سخت است، اما اگر میخواهید مستقیماً به تاریکترین اعماق بشریت خیره شوید، این فیلم مانند هر فیلم دیگری راهنمای تور است. اما فیلم «قتلهای شهر برفی» اثر جاستین کورزل بیش از پیش دلهرهآور است، زیرا جنایات در مقیاسی هستند که مستحق شوک در سراسر جامعه هستند.
«The Birds»
خیلیها فیلم «پرندگان» از آلفرد هیچکاک را در دایره آثار نه چندان مهم او میدانستند؛ اما باید پذیرفت این اثر گونه فیلم ترسناک برپایه حمله حیوانات را در نوع خودش دگرگون کرد. اما آیا میدانستید ایده داستان آن برگرفته از رخدادی واقعی است! اما باید بدانید در سال ۱۹۶۱ میلادی، پرندگان در شهر ساحلی کاپیتولا، در کالیفرنیا، واقعاً علیه صاحبان انسانی خود برخاستند.
جالب است بدانید: گلههایی از مرغهای دریایی معمولی که با جلبکهای سمی مسموم شده بودند، شروع به برخورد به خانهها و اتومبیلها کردند و غذای نیمههضم شده درون معده خود را استفراغ میکردند. دههها طول کشید تا دانشمندان علت را کشف کنند، اما فقط دو سال از خود این ماجرا طول کشید تا هیچکاک این حادثه را به تمثیلی از صلح شکننده فزاینده انسان با دنیای طبیعی و شاید هم ناامیدی جنسی زنانه تبدیل کند.
«The Exorcism of Emily Rose»
در محافل فرامذهبی، جنگیری، یک عمل بسیار واقعی و نه غیر منسوخ است؛ اما حتی فیلم The Exorcist بر اساس یک حادثه واقعی ساخته شده است. ولی فیلم «جنگیری امیلی رز» در الهامگیری از ماجراهای واقعی خاصتر است.
در سال ۱۹۷۵ میلادی، یک زن جوان آلمانی به نام Anneliese Michel شروع به تجربه تشنج و توهم کرد. به دستور والدین کاتولیک او، دو کشیش محلی دهها مراسم جنگیری را آغاز کردند تا اینکه او در نهایت بر اثر سوء تغذیه درگذشت. والدین او سپس به قتل از روی سهل انگاری متهم شدند. براساس این حوادث کارگردان اسکات دریکسون این حقایق را با تخیلی لیبرال ترکیب میکند و معجونی جالب از هیجان روانی، وحشت شیطانی و درام دادگاهی را خلق میکند.
«Winchester»
این فیلم شاید حتی با حضور هلن میرن در نقش اصلی خود هم یک فیلم فوقالعاده نباشد، اما یک داستان عالی و عجیب است. همانطور که افسانهها میگویند، پس از مرگ ناگهانی شوهرش، ویلیام وینچستر اسلحه ساز، بیوه او، سارا، شروع به اضافه کردن سازههایی عجیب و غریب به عمارت کالیفرنیای شمالی خود کرد.
در این سازههای عجیب شامل صدها اتاق اضافی، درهای تصادفی و راه پلههایی که به هیچ کجا ختم نمیشد را شامل میشدند. اما ماجرا چه بود؟! ظاهراً به دستور ارواح کسانی که با تفنگ همنام شرکت او یعنی وینچستر کشته شدند، این اتفاقات رخ میدارد. البته به گفته کارشناسان و تاریخنگاران این حوادث عمدتاً یک شایعه یا خبر پراکنی دروغین برای نابودی این شرکت است؛ چرا که گفته شده این بازسازیها عمدتاً نتیجه تعمیرات عجولانه پس از زلزله ۱۹۰۶ میلادی سانفرانسیسکو بود. اما دوستان، هنگام انتخاب بین تخیل یک قصه و واقعیت، از تخیل قصه بودن الگو بگیرید.
«A Nightmare on Elm Street»
شاید از وجود چنین فیلمی در این فهرست تعجب کنید؛ اما فیلم کابوس در خیابان الم در شاخه فیلمهای ترسناک بر اساس واقعیت قرار میگیرد. هرچند هرگز یک قاتل واقعی کودککش وجود نداشت که نوجوانان را در رویاهایشان تعقیب کند. اما ریشه داستان این اثر باعث میشود ما آن را جز فیلمهای ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شدهاند بدانیم. به طور کلی مفهوم شخصیت فردی کروگر پس از خواندن مقالهای درباره پسری که پس از تحمل وحشتهای شبانه متحجرانه در خواب جان خود را از دست داد، به سراغ کارگردان فیلم کابوس در خیابان الم آمد.
وس کریون در سال ۲۰۱۴ به Vulture گفت: «من مقالهای در لس آنجلس تایمز خوانده بودم در مورد خانوادهای که از میدانهای کشتار در کامبوج فرار کرده بودند و توانسته بودند به ایالات متحده بروند.»، اما پس از رسیدن فرزند این خانواده از تجربه کابوسهای بسیار آزاردهنده خود به پدر و مادرش گفت که باعث میشود بترسد بخوابد. این کابوسها تا جایی پیش رفتند که کودک از خوابیدن ترس داشت، بنابراین سعی میکرد روزها بیدار بماند.
اما وقتی این کودک بالاخره به خواب رفت، والدینش فکر کردند که این بحران تمام شده است. سپس در نیمه شب صدای جیغهایی از اتاق او شنیدند. وقتی خانواده به اتاق کودک رسیدند، او مرده بود. در واقع این بچه در وسط یک کابوس درگذشت. در نتیجه انسانی که تصوری از ترس در خواب داشت و بزرگترها آن را انکار میکردند، در نهایت به خط مرکزی ایده کابوس در خیابان الم تبدیل شد.
«The Texas Chainsaw Massacre»
یکی از ترسناکترین فیلمهای واقعی جهان «کشتار با ارهبرقی در تگزاس» است. شاید در نگاه اول بسیاری از آنچه که در فیلم کشتار با ارهبرقی اتفاق میافتد، بیشتر از وحشتناک بودن حادثهای نگران کننده به نظر برسد. اما باید قبول کرد که شاید هیچ شخصیت دیگری در فیلمهای ترسناک معروف جهان به اندازه صورت چرمی ترسناک نباشد. شخصیت قاتلی که یک انسان عجیب تهدیدآمیز و ساکن زیرزمینی است که مردم را میخورد و پس از کشتن، صورت آنها را کنده و روی صورت خود را با آن میپوشاند؛ و نکته جالب اینجاست، در حالی که این شخصیت هرگز یک شخص واقعی در این دنیای مخوف نبود، اما ویژگیهای او بر اساس قاتل زنجیرهای اد جین شکل گرفت که «به نبش قبر اجساد از قبرستانها و ساختن یادگاری با استخوانها و پوست آنها معروف بود». در نتیجه استفاده و الگو گیری سازندگان این اثر سینمایی از یک قاتل حقیقی باعث میشود این اثر نیز در دسته فیلمهای ترسناک واقعی قرار بگیرد.
«The Strangers»
این فیلم مهیج برایان برتینو تلفیقی از سه رویداد مجزا از زندگی واقعی است. در نتیجه باید آن را یکی از فیلمهای ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شدهاند دانست. اول، و شاید واضحترین دلیل برای واقعی بودن این داستان آن است که این تریلر تخیلی از حمله به خانه و قتل شارون تیت و دوستانش توسط خانواده منسون الهام میگیرد. به گزارش Screen Rant فیلم غریبهها بخشهایی از داستان خود را با الهام از قتلهای اقامتگاه کِدی ساخته که در آن چهار نفر در یک شهر تفریحی کوچک در کالیفرنیا کشته شدند.
این پرونده از آن دست ماجراهایی بود که حل نشد، زیرا قاتلان هرگز دستگیر نشدند. در نهایت، برتینو به عنوان کارگردان از دوران کودکی خود نیز برای این فیلم الهام گرفت. این کارگردان مشهور یک بار توسط گروهی از غریبهها ترسیده بود که یک روز وقتی او در خانه تنها بود درب خانه او را زدند و از آنها خواستند که در آنجا ساکن نباشند. اگرچه او بعداً متوجه شد که عاملان این اقدام سارق بودند، اما این حادثه اثری فراموش نشدنی بر روی کارگردان آینده گذاشت و او از این حادثه به عنوان بخشی از فیلم خود استفاده کرد.
«Jaws»
احتمالا حضور یکی از ماندگارترین بلاکباسترهای تاریخ سینما در این فهرست جای تعجب دارد، اما فیلم آروارهها از استوین اسپیلبرگ نیز در لیست فیلم ترسناک بر اساس واقعیت قرار میگیرد. فیلم هیولایی حماسی آروارهها بر اساس کتابی به همین نام اثر پیتر بنچلی در سال ۱۹۷۴ ساخته شده است که از حمله کوسه خاصی الهام گرفته نشده، اما داستان آن از سوء استفادههای فرانک موندوس ماهیگیر کوسه الهام گرفته شده است.
کاپیتان کوینت (رابرت شاو) از فیلم آرووارهها ظاهراً از شخصیتی واقعی و بومی لانگ آیلند الگوبرداری شده است، اگرچه خود بنچلی این واقعیت را انکار میکند. با این حال، شاو شخصاً ارتباط بین موندوس و شخصیت خودش در این فیلم را تأیید کرده و بارها گفته است که دوستان و خانواده موندوس در مورد آنچه که به نظر آنها یک ارتباط آشکار در این فیلم است، تردیدی ندارند.
«The Town That Dreaded Sundown»
فیلم «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» به صورت مستقیم از آثاری است که میتوان آن را جز فیلمهای ترسناک واقعی خطاب کرد. اما چرا؟ چون این فیلم ترسناک اسلشر داستان خود را از ماجرای قاتل فانتوم (Phantom Slayer) مسئول به اصطلاح «قتلهای مهتاب» الهام گرفته است. قاتل فانتوم کسی است که بیش از دو ماه و نیم در سال ۱۹۴۶ میلادی به هشت نفر حمله کرد و جان پنج نفر را گرفت. نکته ترسناکتر ماجرا این است که ضارب ناشناس هرگز دستگیر نشد.
در نتیجه وقایع وحشتناک آن ماجرا در «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» جاودانه شد که اولین بار در سال ۱۹۷۶ اکران شد و بعداً در سال ۲۰۱۴ بازسازی شد. پس مشتقان ژانر وحشت باید بدانند این اثر یکی از فیلمهای ترسناک بر اساس واقعیت است که میتوانند در فهرست آثار مورد نظر خود برای تماشا قرار دهند.
«The Hills Have Eyes»
بدون شک یکی از معروفترین فیلمهای ترسناک ماورایی بر اساس واقعیت همین «تپهها چشم دارند» است. شاید هیچ کس به طور قطع نمیداند که آیا افسانه «ساونی بِین» یک داستان واقعی است یا خیر، اما بر اساس فرهنگ عامه، شخصیت بین رهبر یک قبیله ۴۸ نفره در اسکاتلند قرن ۱۶ بود که بیش از ۱۰۰۰ نفر را ربودند، کشتند و خوردند.
در طول جستجوی قاتلان مرموز، مردم محلی تعداد زیادی انسان بیگناه را یافتند که به شکل وحشتناکی کشته شده بودند. اما پس از دستگیری بین، همان مردم او و پیروانش را به طرز وحشیانهای اعدام کردند. این داستان یک قبیله آدمخوار که افراد عادی را به انسانهای وحشی گوشتخوار تبدیل میکند، الهام بخش تولید فیلم «تپهها چشم دارند» بود، یک فیلم ترسناک محصول ۱۹۷۷ به نویسندگی، کارگردانی و تدوین وس کریون. البته یک بازسازی در سال ۲۰۰۶ به همراه یک دنباله در سال ۲۰۰۷ نیز از آن منتشر شد، اما هیچ کدام نتوانستند در برابر نسخه اصلی بایستند.
«Dahmer»
اگر یک فیلم ترسناک واقعی بدون هیچ کم و کاستی از نگاه داستان بر پایه حقیقت میخواهید که از صفر تا صد برگرفته از واقعیت باشد، بدون شک فیلم دامر یکی از آنها به شمار میرود. برخلاف بسیاری از آثار موجود در این فهرست، فیلم دامر محصول سال ۲۰۰۲ فقط بر اساس یک داستان واقعی نیست. اما چرا؟ چون این یک فیلم زندگینامه واقعی درباره قاتل زنجیرهای جفری دامر است که بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱ به ۱۷ مرد در ویسکانسین تجاوز کرد، و پس از قتل، آنها را قطعه قطعه کرد و در برخی موارد تا حدی آنها را حفظ و یا به عنوان خوراک مصرف کرد.
باید بدانید به استثنای نام قربانیان و تعدادی جزئیات داستانی کوچک، این فیلم ترسناک تحسین شده، نمایش دقیق جنایات فجیعی است که توسط دامر انجام شده بود، یکی از نکات جذاب این فیلم آن است که جرمی رنر جوان در یکی از اولین نقشهایش این قاتل روانی را به تصویر کشیده است.
«Verónica»
آیا «Verónica» یک فیلم سینمایی جن زده بر اساس واقعیت است؟! جواب این پرسش سخت است. اما فیلم ترسناک اسپانیایی زبان «ورونیکا» محصول ۲۰۱۷ بر اساس پرونده به اصطلاح والکاس در سال ۱۹۹۱ ساخته شده است. همانطور که داستان ظاهراً واقعی میگوید، استفانیا گوتیرز لازارو یک روز در مدرسه خود با استفاده از یک تخته Ouija جلسهای برگزار میکند و در میان مراسم، یک راهبه ترسناک وارد میشود و تخته را میشکند.
به دنبال این رویداد، استفانیا پس از ماهها تشنج و توهم دیدن چهرههای عجیب و غریب را تجربه میکند که در نهایت با مرگ مرموز او به اوج خود میرسد. اما وقتی پلیس برای تحقیق به سراغ این پرونده میآید، صداهای عجیبی در خانه او شنیده شده، و به گفته شاهدان اثاثیه خانه خود به خود جابجا میشدند و یک مجسمه حضرت عیسی مصلوب شده نیز از صلیب خود روی دیوار جدا میشود.
اصل وقایع تاکنون مانند یک راز باقی ماندهاند، و اگر از ما بپرسید، همچنان این داستان گیجکننده است. ولی واقعیت داستان هرچه بوده، موضوع این است که چنین رویداد وحشتناکی ۲۶ سال طول کشیده تا روی صفحه نمایش بزرگ سینما ظاهر شود.